۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

Medicine inspires me!


این روزها هر جا میرم مصاحبه ازم می پرسن چرا می خوای پزشکی بخونی؟
دلم می خواد در جوابشون بدون هیچ توضیحی این کلیپ رو بذارم.


یه متن باید برا یکی از دانشگاها می نوشتم. توش یه جا یهو به ذهنم اومد نوشتم :
My pride and joy in life are medicine and Health care ولی وقتی نوشتم تازه دیدم چقدر راسته و واقعا حسم و می رسونه.
دیروز رفته بودیم بازدید بیمارستان یکی از دانشگاه هایی که واسه پذیرش درخواست داده بودم. معرفی دانشگاه و بیمارستانش بود. بخش خیریه (charity) بخشیه که بیمارها رو مجانی درمان می کنن ولی حسنشم به اینه که دانشجوها بیشتر فرصت تمرین و بیمار ویزیت کردن دارن و چون مجانیه دیگه بیمار خیلی نمیتونه نسبت به اینکه دوست نداره دانشجو ویزیتش کنه اعتراض کنه. با این حال خدمات خوبی ارائه میشه.
شکی نیست که جای ثابت من تو بیمارستان بخش چریتیه. ولی روزی رو میبینم که لحظه لحظه ی کارم با بیمارهای اون بخش حسرت اینو بخورم که باید این خدمات رو به مردم خودم می دادم الان، حتی در طول دوره آموزش...
آدم ها وقتی درس می خونن و نمیتونن بیان ایران به خودشون می گن مهم نیست. من هدفم تولید علم و خدمت به مردم. هرجا باشم با این کار می تونم همه جهان رو بهره مند کنم. I am absolutely nooooooot that type of person. منم تولید علم واسه خدمت و تاثیر جهانی جزو آرزوهامه. ولی خدمات کلینیکات فقط به مردم خودم اون حسی که تو پزشکی دنبالشم رو بهم میده. ذوق پزشکیم مال ایرانه، آرزوی تاثیرش مال جهان.
 یه عمر خیال پردازی لحظه لحظه ی پزشکی خوندن تو راهروهای دانشگاها و بیمارستان ها  و خیابون های ایران و کردم، کار کردن با بیمار ایرانی و تو بیمارستان ایران رو ازم نگیر...



۱۰ نظر:

  1. My pride and joy in life ARE medicine and Health care
    وقتی دوتا کلمه با and به هم مربوط می شوند، حکم جمع پیدا می کنند و بنابراین فعل جمله هم باید از فاعل جمع تبعیت کنه.

    پاسخحذف
  2. اونقدر بدم میاد از کسانی که به جای توجه به اصل حرف آدم و احساسی که می خواد از طریق اون منتقل کنه، دنبال تصحیح اشتباهات هستند و این رو هم یه شوخی بامزه می دونند.

    پاسخحذف
  3. نخود فرنگی هر سالاد۱۸ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۹:۲۷

    1. از کجا معلوم؟! شاید طرف، اصل حرف رو فهمیده و در کنارش خواسته یه کمکی هم به نویسنده بکنه که اشتباهش رو تصحیح کنه؟
    2. اگه بلاگر هم شعور می داشت و می شد باهاش پیغام خصوصی فرستاد که اینجوری نمی شد که!!!

    پاسخحذف
  4. :))))))) عاشق جفتتونم
    سمیرا با یه جمله گوشت حسم رو گفتی.
    نخود جون ممنون از اصلاحتون. شاگردام بیان وبلاگم آبروم میره. به خدا از بس با این فیلی های چل کله زدم هرچی بلد بودم هم رفته. اون وقت شما می گی تنها راه زبان یاد گرفتن soul mate. فیلی باشه که فارسی انگلیسی که یادم میره هیچ! کرو لال میشم احتمالا
    بلاگر مثل بلاگفا پیغام خصوصی نداره ولی میشه صاحب بلاگ تو تنظیمات درخواست کنه که تمام کامنت ها قبل از ظاهر شدن تو وبلاگ اول خصوصی بیان و با تایید صاحب ظاهر شنو ولی من دوست ندارم چون اینطوری اگه یه مدت چک نکنم و تایید نشن دیگران پیغام همدیگه رو ندیدن که بخوان جواب و بحث و ادامه بده

    پاسخحذف
  5. عزیان خواننده دیگه نیاید بگید چرا انقدر تو وبلاگت می نویسی از این بدم میاد از او حالم به هم می خوره. خودتون دیدید که تو خاندان ما "بدم میاد" موروثیه :d

    پاسخحذف
  6. کاهوی همون سالاد قبلیه۱۸ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۱۷

    انقد بدم میاد از خونواده هایی که "انقد بدم" میاد توشون موروثیه!!!!

    پاسخحذف
  7. در وطن خویش غریب۱۹ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۲:۵۴

    اول اینکه عاشق این سالادم با این کاهو و نخود فرنگی اش.اما چون سرآشپزش دستور داده در محیط های عمومی خیلی ابراز احساسات نکنم، روغن زیتونش رو زیاد نمیکنم.
    دوم اینکه منم خیلی حسرت اون موقع رو میخورم که تو داری به اونا مفتکی به جای ما خدمات میدی و ما باید بریم دکتر کلی پول بدیم!

    پاسخحذف
  8. دایی بزرگه ی شاهین۱۹ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۴۹

    بیخیال غریب جان!!!!

    یعنی واقعاً حاضری خودتو بسپری دست طاهره که مداوات کنه؟!؟!؟!

    فکر کنم از زندگی بدجوووووور سیر شدی!!!

    پاسخحذف
  9. خان دایی شرمنده می کنید با اسم های شناس پیغام می ذارید. گوسفندی گاوی چیزی قربونی کنیم خدمتتون؟ ;)

    پاسخحذف
  10. دایی کوچیکه ی شاهین که میخواد از دایی بزرگه انتقام بگیره۲۰ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۸:۵۷

    خدایا شکرت!

    انتقاممو ازش گرفتم!

    پاسخحذف