۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه

خوشحالی فلان چیزو خریدی٬ چون دوسش داشتی و خیلی لازمت بود٬ یا خوشحالی خریدیش چون حس پول داری بهت میده؟
فکر می کردم فقط منم که از بهتر شدن و بار سنگینش می ترسم٬ ولی بعضی دیگه ام می گن:


از آن ترسم که دل دمساز گردد            به یک شب راهی پرواز گردد
ببیند آنچه را نادیدنی بود                   حدیث عشق دل آغاز گردد
بگوید آنچه را ناگفتنی بود                 اشارتهای معنی باز گردد

۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

همیشه منصبی که داری مهم نیست. شاید اگه یکم حواست به شغلی که خدا قسمتت کرده و کارهایی که باهاش میتونی بکنی٬ باشه٬ یه کاری کنی که به جای اینکه تو حسرت شغل بقیه رو بخوری خیلی ها حسرت موقعیتی که خدا به تو واسه خوبی کردن داده رو بخورن. حسرت شغلی که توش بیشتر موقعیتِ اینو داری که دل کسیو شاد کنی.


یه منشی که کار مریض بد حالو سریع راه میندازه و باهاش همدردی میکنه٬ خیلی بیشتر به یاد بیمار میمونه تا دکترش.


یه معلم خوبِ ابتدایی که خواندن و نوشتن بهت یاد میده خیلی بیشتر به یاد آدم میمونه تا یه معلم کنکور که بهترین نکته هارم واسه قبولیت بهت گفته.


یه راننده تاکسی با ماشین درب داغون که تورو دقیق میبره جلو پله برقیه پل هوایی پیاده می کنه خیلی بیشتر یادت میمونه تا یه پژوی خنک کولر دار تو تابستون.


یه گل تو خیابون از یه دختر کوچولو خریدن خیلی بیشتر از تاسوعا عاشورا نذری دادن بهت می چسبه.


...


 

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

از صحیفه سجادیه...

 بسم الله الرحمن الرحیم


 


اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَبَلِّغْ بِايمانى اَكْمَلَ الْايمانِ،


بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و ايمانم را به درجه كامل‏ترين ايمان رسان،


وَاجْعَلْ يَقينى اَفْضَلَ الْيَقينِ، وَانْتَهِ بِنِيَّتى اِلى‏ اَحْسَنِ


و يقينم را برترين يقين گردان، و نيتم را به بهترين نيت‏ها


النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلى اِلى‏ اَحْسَنِ الْاَعْمالِ. اَللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ


منتهى ساز، و كردارم را به بهترين كردارها تبديل كن. بارخدايا، نيّتم را به لطف خود


نِيَّتى، وَصَحِّحْ بِما عِنْدَكَ يَقينى، وَاسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ ما


كامل و خالص گردان، و يقينم را بدان گونه كه دانى به راه صحت بر، و تباهى كارم را به قدرتت


فَسَدَ مِنّى. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاكْفِنى ما يَشْغَلُنِى


اصلاح كن. بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و گره هر كارى كه فكرش مرا


الاِْهْتِمامُ بِهِ، وَاسْتَعْمِلْنى بِما تَسْئَلُنى غَداً عَنْهُ، وَاسْتَفْرِغْ


به خود مشغول داشته بگشاى، و مرا دركارى قرار ده كه فردا مرا از آن بازپرسى مى‏كنى، و روزگارم


اَيّامى فيما خَلَقْتَنى لَهُ، وَاَغْنِنى وَ اَوْسِعْ عَلَىَّ فى رِزْقِكَ،


را در آنچه از پى آنم آفريده‏اى مصروف دار، و بى‏نيازم گردان و روزيت را بر من وسعت ده،


   وَلاتَفْتِنّى بِالنَّظَرِ، وَاَعِزَّنى وَلاتَبْتَلِيَنّى بِالْكِبْرِ، وَعَبِّدْنى



و به چشمداشت مبتلايم مكن، و ارجمندم ساز و گرفتار كبرم مفرما، و بر بندگيت


 
لَكَ، وَلاتُفْسِدْ عِبادَتى بِالْعُجْبِ، وَاَجْرِ لِلنّاسِ عَلى‏ يَدِىَ



رامم ساز، و بندگيم را به آلودگى خودپسندى تباه مكن، و خير و نيكى را براى تمام مردم به دست من



الْخَيْرَ، وَلاتَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لى مَعالِىَ الْاَخْلاقِ،



جارى ساز، و آن را از كدورت منّت‏گذارى دور دار، و خوى عالى را به من عنايت فرما،



وَاعْصِمْنى مِنَ الْفَخْرِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ،



و از فخرفروشى محافظتم كن. بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست،


 
وَلاتَرْفَعْنى فِى‏النّاسِ دَرَجَةً اِلاّ حَطَطْتَنى عِنْدَ نَفْسى‏مِثْلَها،


 
و درجه و مرتبه مرا نزد مردم بلند مگردان مگر آنكه مرا به همان اندازه نزد خودم پست گردانى،


 
وَلاتُحْدِثْ لى عِزّاً ظاهِراً اِلاّ اَحْدَثْتَ لى ذِلَّةً باطِنَةً عِنْدَ



و عزتى آشكار برايم ايجاد مكن مگر كه به همان اندازه در باطنم



نَفْسى بِقَدَرِها. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ، وَ



خاكسار سازى. بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و



مَتِّعْنى بِهُدًى صالحٍ لا اَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَريقَةِ حَقٍّ لا اَزيغُ



مرا از روشى پسنديده بهره دِه كه آن را با برنامه‏اى ديگر عوض نكنم، و مرا به طريق حق رهنمون شو آن‏گونه كه از آن



عَنْها، وَنِيَّةِ رُشْدٍ لااَشُكُّ فيها، وَ عَمِّرْنى ما كانَ عُمْرى



روى نتابم، و نيّتى درست و استوار به من مرحمت كن آنسان كه در آن به ترديد نيفتم، و مرا تا وقتى زنده بدار كه عمرم


 


بِذْلَةً فى طاعَتِكَ، فَاِذا كانَ عُمْرى مَرْتَعاً لِلشَّيْطانِ فَاقْبِضْنى


در طاعت تو به كار رود، و چون بخواهد عمرم چراگاه شيطان شود جانم را بستان


اِلَيْكَ قَبْلَ اَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ اِلَىَّ، اَوْيَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَىَّ...


قبل ازآنكه دشمنيت به من رو كند، يا خشمت بر من مستحكم گردد...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

به حمید... (کلا)



دانلود


پور رو نشی ها! خبری نیست. همینجوریه

یکی می گفت: به آتش برو٬ نه با آن امید که گلستان شود...
اون موقع ها که دنبال دلیل های بی خودی واسه موندن تو افسردگی و ناراحتیات می گردیی و دلت نمی خواد از اون حال و هوا بیرون بیای...


 اون موقع که واسه اینکه بگی منم با غم و درد غریبه نیستم و حالیمه٬ به همه چیت گیر میدی تا حتی به قیمت ناشکری هم که شده یه چیز واسه غصه خوردن پیدا کنی...


به جای چسبیدن به اون مسائل پیش پا افتاده و باری به هر جهت٬ بگرد دنبال حقایقی که ازت پنهان موندن و از فراقشون می تونی یک عمر ناله کنی و تا وقتی بِکِشتت تو اون حال و هوا بمونی. بگرد دنبال اون یار سفر کرده که باید اشک فراقتو آب پشت سرش بریزی تا زودتر برگرده و بنال از هجر اون معبودی که سالهاست طعم دوریشو حس نکردی...


اینجوری دیگه یه درد بی درمون به جون خودت میندازی که واسه موندن تو اون حالو هوا مجبور به بهانه تراشی نیستی

انریکه (دانلود)
نه چیزهایی که داری از اون کمتره٬ و نه آرزوی چیزهایی رو داری که اون داره٬ پس چچچچچچچرا وقتی میبینیش حسودیت میشه؟ هااااااا؟ فقط می خوای کسی از تو بالاتر و خوشحال تر نباشه؟ حتی اگه اون چیزهایی که باعث خوشحالیش شده آرزوی تو نباشه؟


 اَه اَه اَه یک آشغال به تمام معنی ای...


یا شایدم داری با حس طبیعی ای به نام حسادت که هر انسانی ممکنه داشته باشه٬ مبارزه می کنی٬ در حالی که همیشه بد نیست.

چقدر نسبتم و ادبیاتم با آدم های مشترک تو مکان و شرایط مختلف٬ فرق می کنه. با اینکه ربطی به رعایت ادب و غیره نداره.


حرف هایی که حالت عادی بهش نمیزنم رو تو یه جایی که نسبتم باهاش فرق می کنه و ازش دور تر میشم راحت ر می زنم.


نمیدونم درسته یا نه.