۱۳۹۵ تیر ۱۴, دوشنبه

كلا

هركسي بايد در زندگي اش كسي را داشته باشد تا وقت خستگي كوله بار مسئوليت هايش را موقتاً بر دوش او بگذارد بدون آنكه نگران صورت حسابش در آينده باشد...
پ.ن: ما هم بايد براي زندگي كسي آن كس باشيم.



چپيو وسطي دو قلو ان 🤗 
كي ميدونه هر كدوم تو اين دنياي در ان دشت ميخوان كجا برن و چي كاره بشن و چي كارها بكنن؟... كي ها رو خوشحال كنن و كي ها رو ناراحت... 😊
كمي اونطرف تر اما... عين همين تخت ها و عين همين بچه ها مال مادران معتادي اند كه بچه هاشونو بعد از زايمان گذاشتند و رفتند و كودكانشون از درد دوري از موادي كه در طول بارداري بهشون ميرسيده به خودشون ميپيچن و دست و پا ميزنن و دلخوش به دستكش يك بار مصرفي اند كه به جاي پستونك در دهانشون گذاشته ميشه تا كمي آروم بگيرند...


تولدتون مبارك كوچولوها! كمي آنطرف تر فقط قسمتي از دنيايي كه توش پا گذاشتين داره دست و پا ميزنه...




۱۳۹۵ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

مناسك از بين ما رفته
آداب تشرف و حضور و خداحافظي از اتفاق هاي اطرافمون رو حذف كرديم. اين باعث ميشه حالشون، پيام خلقتشون وانرژيشون رو درك نكنيم...
دوستي ميگفت تو يك سري قبايل چند وقت يك بار كه براي خوراك بايد به شكار برن يك نفر مسئول شكار ميشه و شب قبل از روز شكار زنان قبيله براش مراسمي ميگيرند و او رو اماده ميكنند. فردا كه براي شكار رفت وقتي حيواني رو گرفت اولا يك قسمت از اون رو براي درندگان ديگه صدقه ي شكارش ميذاره و ما بقي رو به سمت قبيله مياره، ثانيا قبل از ورود به قبيله شكار رو تحويل پير قوم ميده و خودش بايد تا چند روز بيرون قبيله بمونه تا خوي درندگي ازه اش خارج بشه و بعد اجازه ي ورود پيدا ميكنه...
دقيقا به نظرم آداب و مناسك و مراسم هايي كه قبل و بعد اتفاق هاي زندگي وجود داشتن و معني و كاركرد خودشون رو از دست داده و فقط پوسته ي ظاهريشون مونده باعث از دست رفتن روح زندگي و از طرفي كمرنگ شدن به مرور خودشون ميشن. مثل هدف و كاركرد اصلي مراسم هايي كه در روز سه و هفت و چهل براي متوفي و هم ذات پنداري با داغ داران بازمانده ميگرفتند و الان فقط باري شده به دوش صاحب عذا و به مرور هم داره حذف ميشه. غافل از اينكه عملكرد اصليش و همراهي داغ ديدگان در سوگواري در پروسه پذيرش و عبور از غم ميتونست تاثيرات بزرگي بذاره...
خلاصه كه از روزي كه اين داستان قبيله رو شنيدم سعي ميكنم صدقه ي قوتم رو بدم. قصابي كه ميريد گوشت بخريد وزن گوشت رو با همه چربي ها و ناخالصي ها براتون ميكشه و پولشو حساب ميكنه و بعد از اون پاك ميكنه واسه اتونو آشغالاش رو حالا در بهترين حالت يا ميريزه دور يا قاطي چيزهاي ديگه قالب بقيه ميكنه. امروز برا اولين بار به ذهنم رسيد و گفتم آشغال گوش جت هارو هم برام تو يه پلاستيك جدا بريزه بيارم برا گربه هاي محل و روزي اون ها شد. خيلي حس خوبي بود. احساس كردم تازه گوشتمون حلال شد :)

۱۳۹۴ بهمن ۱۵, پنجشنبه

به نظرم كيفيت زندگي يك جور انتخابه
استاندارد و غير استاندارد هم نداره
هر مسير، شغل، حرفه، علاقه و هنر و موفقيتي با خودش يه پكيج كيفيت زندگي به همراه داره كه هر كس بنا به شخصيت و علاقه اش مختاره يكي رو انتخاب كنه. ايده ال اينه كه تو اون پكيج دست ببري و كم و كاستي هاشو جبران كني و شايد دست اخر يه پكيج  با ويژگي هاي جديد تحويل بدي برا انتخاب هاي اينده ي بقيه ولي اگر نتونستي، همين كه از پس اوني كه انتخاب كردي خوب بر بياي حتي اگر چيزي بهش اضافه نكردي هم هنره. 
از نظر من هيچ شغلي و حرفه اي و هنري به ديگري برتري نداره اگر رسالتت رو خوب ادا كني ولي هر كدوم يك سري ويژگي داره كه اجتناب ناپذيره و اگر اگاهانه انتخابش كني از بد و خوبش لذت ميبري و كم و كاستي هاش اصلا طعم كم و كاستي نميگيرن و جزوي از انتخابتن. ولي اينكه هر روز خودت يا ديگران بهت وجدان درد بدن و از ويژگي هاي داشته هاي پكيج هاي ديگه و نداشته هاي مال تو حرف بزنن نه تنها كمك كننده نيست بلكه تضعيف كننده روحيه است...
نميشه رشته اي مثل پزشكي بخوني ولي وقت كني خوب و كامل بخوابي و حتما روزانه نيم ساعت ورزش كني و غذاي فست فود نخوري و لباس هات هميشه اتو كشيده باشه و مسئوليت هاي ديگه اي رو هم داشته باشي و خودتو با اوني كه  كارمند ساده با ساعات كاري و مسئوليت مشخص و زمان ازاد و مرخصي و تعطيلي تايين شده هست مقايسه كني، نميشه ادم هايي كه نياز روحي يا انتخابشون يه خواب خوب، يه استراحت كامل بعدم كار و هنر و مطالعه و ورزش و ارامش و سكوت و هوا و فضاي خوب براي يه كار خوب و حتي پر تلاش هست استاندارد ها رو تايين كنن. روان هر كسي با چيز خاصي تغذيه ميشه حتي اگر ايده ال جامعه چيزهاي مشخص و ديكته شده ديگه اي باشه. و باز هم تكيه ميكنم كه هيچ كدوم بر ديگري برتري ندارند فقط تفاوت انتخاب يا نياز روحي ادم هاست. كسي كه نياز به كيفيت زندگي خاص داره بايد به همون بپردازه و سعي كنه با همون به بهترين نحو خدمت كنه و كسي كه نياز روحيش يا چيز ديگه است يا همون چيزهاي بقيه است ولي با انتخاب و علاقه اش نميخونه هم بايد يه جور ديگه كنار بياد و راهشو ياد بگيره . من انتخاب كردم اخر شب كه ميام خونه شونه هام رو از يه عمل طولاني بمالم و تو انتخاب كردي از نقاشي طولاني و ديگري از ورزش طولاني... من انتخاب كردم به جاي خواب صبحگاهي ساعت ٦٠٣٠ صبح بدوام دنبال استادم و چيز ياد بگيرم و استرس بكشم و تو انتخاب كردي خوب بخوابي كه وقتي بعد از يه خواب خوب بلند شدي خوب نقاشي كني يا حنجره ات خوب استراحت كرده باشه كه براي موسيقي گوش نوازي كه من ميخوام تو اتاق عمل گوش بدم خوب بخوني. تو انتخاب كردي خوب بپزي كه لبخند بچه ات رو ببيني من انتخاب كردم تا غروب بمونم تو اورژانس ياد بگيرم چطوري امپول اون بچه رو طوري بزنم كمتر درد بكشه. ما همه انتخاب ميكنيم. 
 بيايدويژگي هاي پكيج هامونو با هم مقايسه يا به هم توصيه نكنيم
اينطوري شايد وزن ايده ال و غذاي ايده ال و ورزش و سلامت و وضع مالي و روحيه خوب و بد تعريف ديگه اي به خودش بگيره :)

۱۳۹۴ دی ۲۷, یکشنبه

از يه جايي به بعد قول هايي كه به عزيزانت دادي ميشه قول هايي كه به خودت دادي
زيرشون زدن خيانت به خويشتن ميشه نه به ديگري