۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

قدیم ها فکر می کردم وقتی می گه غذا واسم مهم نیست و هرچی بهم بدن می خورم، داره اغراق میکنه. ولی اون روزی که بهش گفتم یه کتلت بده، وقتی اونی که برشته تره رو می بینه ولی دستش میره سمت اونیکه سفید تره و اونو بهم میده، فهمیدم که نه! مث که واقعا حالیش نیست!
بالاخره خدا هرکس و یک جوری آزمایش می کنه دیگه. آزمایش منم اینه که گیر یکی انداختتم که وقتی یک چیزو نصف میکنم بخوریم، واسه مبارزه با هوای نفسم و جلوگیری از خود خواهیم و واسه اینکه دوسش دارم، تیکه بهتره رو میدم به اون!!! اونی که میدونم واسش هههههیچ فرقی نمیکنه چی داره می خوره. اونی که کاهو چروکیده ها رو به زور ازش می گیرم که نخوره تا صاحب خونه خجالت نکشه *. آخه همه حال گیریش به اینه که خودم نمی خورم که لذت بردن دیگران رو تجربه کنم حداقل واینم واسم یک جور کِیف کردنه.
الانا دیگه فهمیدم اون موقعی که تیکه موز ژله ایه رو کیک منو خورد و من همینجوری نگاش کردم، هم فکر می کرده حس منم به اون موز حسی می بوده که خودش داشته. یک میوه ی ساده. در حد خیار چنبل پلاسیده یا کدوی سرخ کرده. باید یادش بدم بعضی از آدم ها واسه برقی که ژله ی موزش می زنه اون کیک و سفارش میدن.




*(صاحب خونه ی با شعور به داشتن چنین مهمونی افتخار می کنه)

۴ نظر:

  1. بس که در نوشتن اغراق کردی یادت رفت که لازمه ی نوشتن خوندنه به همین خاطر دچار "اقراق" میشی. ضمناً خدا این روزا سخت مشغول آمار گرفتن از عزاداران حسینیه که ببینه کی بود و کی نبود و داره کارنامه ها را آپدیت می کنه. سر جدت دیگه پای حضرت باری را وسط آزمایش کتلتی نیار. درسته که گفتند "و لبنونکم بشی ء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات" ولی کتلت با یک ن سریش به این آیه نمی چسبه.

    پاسخحذف
  2. ای بابا دکنر جون! خدا وقتی یکی مثل شما رو خلیفه ی خودش رو زمین کرد که اینجوری با پتک تو سر خاطی هاش بزنه دیگه پرونده هارو بوسید گذاشت کنار.

    پاسخحذف
  3. در وطن خویش غریب۲۸ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۴۴

    دکتر کلاً تو کاره پرونده و آماره. برای من یه پرونده درست کرده که بعداً به یه بنده خدایی نشون بده!

    پاسخحذف
  4. در وطن خویش گریب خیال می کنه فقط همون یک پرونده را داره.زهی خیال باطل. اون پرونده فقط مال همون شعبه دادرسی بعضی هاست. شعبه های دیگه کار خودشون را می کنند.

    پاسخحذف