۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

روبان قرمز

این روزها همش تو رسانه با ملت مصاحبه می کنن که اگه یه بیمار مبتلا به ایدز ببینی چی کار می کنی و رابطه ات باهاش چطوریه؟ مردم هم خیلی هاشون جواب میدن که چون از لحاظ اخلاقی مشکل داشته و راه ابتلاش روابط نا مشروع بوده ازش دوری می کنم و از این حرف ها. خیلی ها هم تیریپ روشن فکری می زنن و می گن کمکش می کنیم. که اونم به نظر می رسه خیلی به این ربط داشته باشه که بدونن راه ابتلای اون فرد به این بیماری چی بوده. البته میزان اطلاعاتی هم که از روش های انتقال این بیماری دارن بی تاثیر نیست. قسمتی از دوریشون به خاطر ترس از ابتلای خودشونه. امروز تو سایت شفا می خوندم که به تازگی آمار روش ابتلا به ایدز در کشور ما از معتادین تزریقی به روابط نا مشروع داره تغییر می کنه (کنکوری های اپیدمی حواسشون باشه ;) )
حالا نکته ای که واسم جالب و از طرفی ناراحت کننده است اینه که همونطور که گفتم مردم خیلی بخوان روشن فکر بازی در بیارن اگه بدونن راه ابتلای فرد غیر از رابطه ی نا مشروع بوده دیگه باهاش بهتر رفتار می کنن. ولی چی میشه که یه موضوع کاملا خصوصی آدم ها انقدر عمومی میشه که تبدیل به یه تابوی اجتماعی و وسیله ی قضاوت و فیلتر بقیه میشه. نمیدونم چه حسیه که اعتقادات و روابط جنسی آدم ها رو جایگاه اجتماعیشون تاثر می ذاره. چرا بعضی جوامع به حدی می رسدن که یه پزشک، یه رئیس، یه وکیل یا هر کس دیگه ای به راحتی می تونه مطرح کنه که من Gay یا Lesbian هستم و آسیبی به جایگاه اجتماعیش نزنه. و تو یه جامعه دیگه سلامت فیزیک جنسی دختر ملاک پاکیش یا همه ابعاد شخصیتیشه. رُک رُکش اینه که چرا اگه کسی روابط جنسیش فرم خاصی داره، شخصیتش هم تو ذهن بقیه فرم خاص می گیره؟ اصلا بحثم رد یا تایید این پدیده نیست. همه دغدغه ام اینه که چرا بخش خصوصی زندگی هر آدم به عمومی ترین وسیله ی قضاوت آدم ها تبدیل میشه در شرایطی که اصلا نباید کسی ازچیزیش اطلاع داشته باشه. مگه رابطه ای که تو اجتماع با شخص داری یا چیزی که ازش می خوای تداخلی با رفتارهای جنسیش داره و تعهد کاریش رو تحت تاثیر قرار میده که رو قضاوت و انتخاب آدم های دیگه تاثیر میذاره؟ اصلا بحثم سر این نیست که افراد نباید زندگی خصوصیشونو در معرض قضاوت بذارن و به همه بگن. حرف سر اینه که اصلا این قسمت از زندگی آدم ها کاملا باید از جایگاه اجتماعیشون جدا باشه و تو برخورد دیگران تاثیر نذاره. تا زمانی که اعتقادات جنسیتیش به کسی آسیب نرسونه و موجب تعرضش به حریم کسی نشه، به کسی چه ربطی داره که در اون زمینه سابقه اش چیه و چه رفتارهایی ازش سر میزنه؟ اگه طرف حرفه ای که به خاطرش استخدام شده رو خوب بلده و انجام میده، به زندگی و رفتار های جنسیش چی کار داری دیگه؟
یا از دیدگاه دیگه تمام محدودیت هایی که تو یک جامعه برای یک دختر وجود داره اگه تَهِ تَهِشو نگاه کنی چیه؟ اینه که کسی یه بلایی سر فیزیکش نیاره. پایه و اساسش فقط و فقط همینه. واسم خیلی جالبه. انقدر واسم پوچه که هرچی فکر می کنم دور مغزم می چرخم فقط. یکم به مثال هایی که تو ذهن تون هست نگاه کنید تصویری که می گم واضح تر میشه. اگه دختر دیر بیاد، اگه تنها بره، اگه تنها بیاد، خیلی عجیبِ. فیزیک... جنس... رابطه... همه چی به این ختم میشه. این مساله ی خصوصیه آدم هاست و به کسی  ربطی نداره چه کردی وچه نه. چرا؟ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر