۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبه

دیگه کشش اینکه هرکیو جدا هندل کنم ندارم به خدا. در حد خودم خیلی دارم کوتاه میام و سعی کردم انقدر متعادل و ملاحظه کارانه رفتار منم که حداقل هر آدم عادی ای بتونه باهام کنار بیاد و به مشغله های ذهنیم اضافه نکنه. ولی وقتی از همون رفتار مشترک عکس العمل های بی ربط میبینی دیگه حتی کمکی به اصلاح رفتارت نمیکنه انقدر که واریانسش زیاده و یهو پرت رفتار میکنن. دورت یه عده آدم نا متعادل که جمع شده باشن هرگز نمیتونی یک رویه خاص پیش بگیری. هر دقیقه یکیشون از یه چیزیش یه قری میاد که نه تنها هرگز نمیتونستی پیش بینی  و پیشگیری کنی بلکه جونی واسه هندل کردنش نداری. تفاوت عکس العمل هایی که اگه مربوط به خواص شخصیتی هر آدم بود قابل تحمل بود, ولی رنج تفاوتی که ناشی از عدم تعادل روانی و رفتاری جامعه باشه جون و انرژی میگیره.

۴ نظر:

  1. واین تکرار تکرار است۱۶ شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۲۳:۵۳

    چقدر همه بدند و من خوب

    پاسخحذف
  2. آره اتفاقا پیش پای شما که داشتم این رو مینوشتم یادتون کردم :d ولی دیدم خدا وکیلی اینجا من خوبه ام و پدرم و در آوردن...

    پاسخحذف
  3. در وطن خویش غریب۱۸ شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۳:۲۵

    دکتر اینقدر به دست و پای این بچه نپیچید، از قدیم گفتن نرود میخ آهنین در سنگ
    (قبل از اینکه حرفی بزنی دستتو بنداز)

    پاسخحذف