۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

مطمئنم اگه به همون اندازه که از خدا یه چیزو میخوام٬ به استجابتش اعتقاد داشتم٬ هیییییچ وقت دعای بدون اجابت نداشتم.

۹ نظر:

  1. در وطن خویش غریب۳ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۴:۲۵

    مطمئنی که به همینم مطمئنی؟!

    پاسخحذف
  2. از اینکه به اندازه ای که باید, به استجابت خدا اعتقاد ندارم, مطمئنم.
    به نظرم اگه دستی که رو به آسمون بلند کردی وقتی داره میاد پایین (از ایمان ضعیفت نلرزه), استجابتش رد خور نداره. چون خدا مثل ما بنده هاش بخیل نیست.

    پاسخحذف
  3. در وطن خویش غریب۴ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۴:۲۹

    فکر کنم منظورم رو خوب نگفتم. به نظرم اگر واقعاً مطمئن بودی هیچ وقت لحظه ای به عدم استجابت فکر نمیکردی. نمی دونم چرا اینقدر حرف زدن برام سخته که نمی تونم منظورم رو بگم...
    بعدشم کسی که به جبر مطلق اعتقاد داره چرا باید دعا کنه؟!

    پاسخحذف
  4. پس فکر کنم کلا منظور همو متوجه نشدیم.
    منم منظورم این بود که بعضی وقتا یه چیزو خیییییییییلی از خدا میخوام و با اینکه همه میگن اگه واقعا و از ته دل بخوای خدا رد نمیکنه, با این حال اون لحضه شک دارم که خدا میده یا نه و به همون اندازه ی خییییییلیه خواستنم اعتقادم به اجابتش محکم نیست. و الا مطمئنم اگه همونقدر هم به بخشندگیش اعتقاد داشته باشی واقعا میده. قضیه همون "به عدم استجابت فکر نکردنه"
    در مورد جبر مطلق هم, اینجاهاشه که بهتون گفتم آدمو به توحید میرسونه. یعنی وقتی اعتقاد پیدا کنی که تو هیچ کاره ای, فکر میکنی یا همه چی از پیش تعیین شدس و یا تغییرش فقط به خواست اونه (کاری به ملاکش برای استجابت اون تغییر ندارم فعلا). پس اینجاست که دعا معنی پیدا میکنه. یعنی توسل محض و اعتراف به بی اختیاری خودت. اینجاست که دست به هر کاری میزنی که خواستتو اجابت کنه, چون میدونی خودت نمیتونی و اجازشم نداری. جبر و توحید به نظرم اینجا خیلی به هم نزدیک میشن.

    پاسخحذف
  5. قراره منی که به خدا با وجود جبر مطلق اعتقاد دارم, یه فرقهایی با کسی که منکر کامل وجود خداست داشته باشم و با یه امیدی زندگی کنم که بی اعتقادا ازش محرومن.

    پاسخحذف
  6. در وطن خویش غریب۵ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۴:۵۶

    به نظرم جبر مطلق یعنی از اول قرار بوده که تو این دعا رو بکنی و قرار بوده مثلاً بعد از دعای تو خواسته تو اجابت بشه یعنی از اول قرار بوده تو به خواسته خودت برسی. جبر مطلق یعنی تو مجبوری دعا کنی و کسی که به خدا اعتقاد نداره مجبوره که اعتقاد نداشته باشه و من فرقی بین تو که اعتقاد داری و دعا میکنی و کسی که اعتقاد نداره و دعا نمیکنه نمی بینم، چون هر دو مجبورید که اینطوری که هستید باشید...

    پاسخحذف
  7. آره. از نظر منم یعنی همین که گفتید. ولی چون همممممممه چی جبری و به خواست و برنامه ریزیه خودشه, همین که به قول شما اینو تو تقدیرم گذاشته که من قرار باشه دعا کنم اونم اجابت کنه, تو همون یه دفعه ایم که واسم اجابت دعا نوشته, با اینکه خودش ازش خبر داشته, ولی از اونجایی که اعتقاد دارم همش جبره و می تونست طوری غیر از این به دلخواهش تصمیم بگیره و رقم بزنه, همینم جای شکرش باقیه. والا تا اونجایی که یادمه این تعریفی که شما از جبر میگیو اصلا خودم تو ذهنتون جا انداختم و بهش اعتقاد دارم
    کلا از اون موقع که به جبر اعتقاد پیدا کردم خیلی بیشتر شکر گذار خدام. حتی وقتی یه چیز خیلی ناراحت کننده واسم پیش میاد. چون فهمیدم که هییچیش دست من نبوده و میتونسته تو هر اتفاق بدترشو پیش بیره و نیاورده.

    پاسخحذف
  8. ولی تو یه قضیه دچار تناقض بزرگیم و اون اینه که به نظرم دلیل اعتقادم به جبر, نا ممکن بودن درک علم مطلق خدا توسط عقل زمینیه ماست. نمیفهمم تو مختار باشی ولی یکی از قبل بدونه قراره چی بشه و چی کار بکنی. واالا خیلی جاها اعتقاد دارم بعضی چیزا تو زندگی دقیقا بازتاب عمل خودمونه. و شاید واقعا این دو در عالم عقل (بعد از عالم مثال) در کنار هم نا ممکن نباشن.
    اگه از اول عمر این اراجیف و تو سرمون نکرده بودن که چیزای وصف نشدنیو با الفاظ زمینی توصیف کننو میذاشتن عظمتش با همون گنگ بودنو وصف ناپذیر بودنش حفظ شه, ماهم عادت نمیکردیم همه چیو با عقل ناقص خودمون توصیف کنیم و بگنجونیم. مثل بهشت و جهنم که لذتش باید با حوری و شیر و ماست واسه ما روشن شه!!!

    پاسخحذف
  9. در وطن خویش غریب۷ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۲۱:۳۱

    تا حدی درکت میکنم و بیشترین موردی که باهات موافقم همین موضوع نقص ما برای درک کامل علم مطلقه، البته جبر مطلق میگه که تو مجبوری اون عمل رو انجام بدی تا اون بازتاب هم حتماً حادث بشه...
    اما این قضیه بهشت و جهنم و حوری(که البته این مورد برای شما کاربرد نداره) و شیر و ... رو خود خدا تو قرآن آورده، حالا نمیدونم تو خدا رو زیر سوال میبری یا افرادی که از روی قرآن اینارو نقل کردن؟!

    پاسخحذف