۱۳۹۱ شهریور ۴, شنبه

یک روز پر از جعفری!

امروز از ته قلبم تمام سلول هام اشک ریختن از درون.
با من هر شوخی ای میخوای بکنی بکن ولی سبزیجات تازه ام رو جدی بگیر! آن ها ناموس من هستند!!!!
من هر روز صبح به فلفل دلمه ای هام سلام میکنم.
من گیشنیز هام رو موقع شستن ناز میکنم.
با من شوخی نکن!!!!
تو این خراب شده که بویی از سبزیجات نبردن و هیچی نیست هرچی ام هست اشانتیونی و گرونه با بدبختی جعفری چینی و گیشنیز و پیازچه ی ناااااااز پیدا کردم. ریحون و شوید نداشت تازه! صبح که از خواب پاشدم یادم افتاد دیشب سبزی خریدم لبخند زدم.
به خانومه که میاد خونه ام رو تمیز کنه گفتم پاکشون کن تا خودم بشورم و نازشون کنم. چشم ازش برداشتم دیدم پیازچه ها همه سبزه و سفیدی نداره!!!!!!!!!!!! قلبم کبود شد! میگم سراش کو؟؟؟؟ میگه مگه سراشم میخورید شما؟؟؟؟؟؟؟ گفتم وردار از آشغالا بیار ببینم چقدرشو کندی؟!!!!! حدودا 5 سانت از سر پیازی اصلیش رو کنده. برگ لوله ای های بیخودشو که میشوری توش آب لزج جمع میشه رو نگه داشته واسه من!!!!!! قاطی کرده بودم میخواستم هیچی هم بهش نگم حالا بیچاره نمیدونسته. گفتم نه ما این ها رو میخوریم بشور بده. گفت باشه. سرم رو برگردوندم دیدم دوباره کار خودش رو کرده داره برگارو پاک میکنه!!!! میگم کو پسسسسسسسسس؟؟؟؟ میگه انداختم رفت دیگه! :||||||||||||||
با سبزیجات من شوخی نکنید مردم!!!! آن ها ناموس من هستند.
تازه کاهو هامم به جای اینکه آروم و مهربون خورد کنه زخمی کرده بود بیشتر. کاهوی زخمی یعنی چاقوت نه تنها تیز نباشه بلکه موقع خورد کردن فشار بدی رو سبزی له بشه و جای خراش های چاقو رو سبزی بمونه به جای اینکه تیز بره تو و از هم جداش کنه بَشاش و سالم. مثل اون موقع که چاقو تیز نیست و پوست خیار رو میکنی زخمی میکنه به جای اینکه نرم روش حرکت کنه.
بمیرم واس همه سبزی های مهربونم.
حالا خداروشکر به یه بهونه ای هویج هام رو خودم رنده کردم حداقل!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر