۱۳۸۸ تیر ۱۲, جمعه

بسم الله

این وب لاگ و باز کردم که تمرین کنم بدون مخاطب بنویسم، خیلی سخته ولی لازمه. بدون مخاطب یعنی حرف دل خودم و بگم نه اینکه فکر کنم دارم واسه کسه خاصی مینویسم. بلد نیستم این کارو ولی می خوام تمرین کنم. همیشه با یکی حرف می زدم تو نوشته هام یعنی از دستش که عصبانی میشدم شروع میکردم به نوشتن و باهاش دعوا کردن: تو فلان، تو بهمان. این دفعه می خام تمرین کنم بنویسم: اینو گفت و این کارو کرد... یه ضعف دیگه ایم که اومدم برطرف کنم اینه که می خوام هرچی زبون و حس خودمه رو بنویسم و تمرین کنم نگران فهم مخاطب نباشم. هرچند که همین اول کاری نتونستم و شروع کردم "بی مخاطب نوشتن" رو توضیح دادن. عادت دارم سعی کنم یه توری حرف بزنم که طرف کاملا بفهمه. بضی وقتا انققققققدر غرق توضیحش می شم که خود کلام از بین میره. از دیده بعضیا به فکر مخاطب بودن خوبه ولی این همه این کارو کردم می خام یکم به قول معروف " درک مخاطبم هم ببرم بالا" و اگه حرفام ارزش داره خودش سعی کنه بفهمه. یه جورایی می خام سعی کنم خوب حق مطلب ادا شه که اصلا نیاز به توضیح نباشه که ارزش کلامم هم حفظ بشه. ببینیم خدا چی می خاد.


بسم الله ...

۴ نظر:

  1. مگه وبلاگ مغازه است که باز کردی؟ البته برای بعضی حتما دکان دو نبشه

    پاسخحذف
  2. سرزده وارد مشو/ میکده حمام نیست

    پاسخحذف
  3. از خیلی از فایده های مجازی نوشتن اصلا حرفی نزدی
    مثلا این که میتونی فکرتو برهنه در معزض محک دیگران بذاری
    از هیچ چیزم نترسی!

    پاسخحذف
  4. چون قرار نبود مزایای مجازی نوشتن و اینجا لیست کنم. قرار بود دلایل شخصیم واسه این وبلاگ و چنتاشو بگم. در ضمن زمانی مجازی نوشتن میاد جزو فایده ها که بلد باشی واقعا بی پرده بنویسی. چند درصد از چیزایی که مینویسی آخرش واقعا راضی هستی و دقیقا اونی که میخواستی بگی و گفتی؟ و یه جورایی دلت خالی شده و احساس میکنی خوانده نوشتتو از زبون خودت میخونه؟ مال من که درصد کمیه. پس هنوز به اون فایدش نرسیدم

    پاسخحذف