۱۳۹۴ شهریور ۲۷, جمعه

سوپ

اون سوپه که واسه سرماخوردگیت پخته میشه خاصیت ضد سرماخوردگی نداره، حالته که خوب میکنه.
 الانا که سرما میخورم و خودم واسه خودم سوپ درست میکنم به جای مامانم، باز هم حالم و بهتر میکنه. هرچی تو موادش میگردم ببینم چیزی داره که دوای ضد اون باکتری و ویروس سرماخوردگی باشه، نیست. حس اینکه داری از خودت مراقبت میکنی و با خودت مهربونیه که خوبت میکنه. شایدم اون جعفری و اب لیموی تازه است که میبردت زیر پتو کنار بخاری نفتی و بوخور شلغم کودکی. اگه مامانت پخته باشه که تکلیفش معلومه. اگه واسه عزیزت پخته باشی که اونم حالش معلومه ولی وقتی برا خودت میپزی دیگه چرا حالت رو خوش میکنه؟!
نوستالژی همیشه روح ادم رو تازه میکنه فارغ از فاعل فعل. بازگشت زمان به عقب یه خاصیتی توشه و کاری با روانت میکنه که حالتو جا میاره، یا کیفیت زندگی هامون طوری شده که در هر شرایط و با هر مدل و سطحی همه اش داره رو به بدتر شدن میره که همیشه گذشته دل انگیز تره؟
مد شده برنج دم کشیده رو تو قالب های مدل به مدل میریزن و برمیگردونن تو بشقاب تا به عقیده بعضی ها تزئیین غذا جذابیتش رو بیشتر کنه. حواسمون نیست حس غذا به کته ی کپه شده ی نرم و به هم چسبیده ی تو بشقابامون بود که مامان سر سفره از تو قابلمه واسه تک تکمون میکشید و ته دیگی که با انگشتهاش واسه امون خورد میکرد.
هنوز هم حالمون رو همون چیزهاست که خوب میکنه فقط حواسمون نیست...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر