۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

سوء تعبیر

درسته که معمولا هر نویسنده یه ادبیات خاصی داره٬ حتی اگر توانایی نوشتن به شیوه ای متفاوت رو هم داشته باشه٬ و این طبیعیه که خواننده ی همیشگی یک نویسنده به ادبیات خاص اون عادت کنه. ولی من فقط می خوام بگم همه ی نوشته ها برای مخاطب نیستن. یعنی بعضی هاشون فقط از دل نویسنده و یه شرایط خاص و شخصیه ایجاد شده برای اون٬ خلق شدن و ممکنه درک تجربیات شخصی برای همه کس میسر نباشه٬ حتی به ساده ترین زبان.


 و دیگر اینکه گاهی نویسنده برای خودش می نویسه. پس اگر درکش دشوار باشه٬ به خاطر اینکه اون نوشته برای مخاطب به تحریر در نیومده. ولی در معرض دید قرار می گیره تا شانس تلاش جهت برقراری ارتباط با کلام از کسی گرفته نشه و مطئنا نویسنده هم از نظرات دیگران بی بهره نخواهد بود.


 گاهی یه نوشته برای تمرین ادبی خلق میشه و ممکنه به دلایلی از قبیل قوت ادبی یا حتی ضعف ادبی نویسنده٬ یک نوشته ی خاص توانایی برقراری ارتباط با مخاطب رو نداشته باشه. این موضوع نه از اعتبار نوشته کم میکنه نه از درک خواننده.


 ولی یک نکته مهم هم که بهش اعتقاد دارم و بارها عنوان کردم اینه که نویسنده این توانایی رو داره که به مرور توانایی درک مخاطب خود رو بالا ببره. پس به جستجوی تازه ها در نوشته ها باشیم همیشه. شاید هم توانایی نویسنده پیشرفت کرده ولی خواننده با اون سرعت همراهیش نمیکنه.


 و دیگر اینکه خیلی هامون به متن های آسون و روان ادبی عادت کردیم٬ در حالی که حقایقی که به دنبالشون هستیم به زبان اشاره مطرح می شن و با زبان ساده نه گفته میشن نه باقی میمونن. پس تفکر و اندیشه بالاتر بره بهتر از آسون تر شدنه متنه. مثال بارزش هم زمانیه که شما سخنان بزرگان یا حتی قران می خونید. هیچ وقت اعتراض به زبان اونها نمیکنید. بلکه چون مطمئنید حرفی برای گفتن دارن اندیشه ی خودتون رو بالا می برید. به نظرم این بهترین حالت مطالعه است.


والا من نه در حدیم که از بی نقصیه نوشته هام و حتی تفکراتم دفاع کنم و نه در حدی که درک دیگران رو زیر سوال ببرم. فقط اعتقادم و اهدافم از نوشتن رو عنوان کردم تا شاید کمکی باشه و شاید با دید متفاوت با کلام ارتباط برقرار کنیم. و هیچ کدومش طرفداری از نوشته هام و عنوان ضعف مخاطب نبود.

۱ نظر: