۱۳۹۳ بهمن ۱۹, یکشنبه

بدن

هویت شخصی موروثی نیست. امری است تدریجی که از تولد تا مرگ در ارتباط با محیط, فرهنگ، آموزش، اجتماع و توسعه ی زبان شکل میگیرد.
هویت شکل گرفته در شرایط مختلف و در محیط هایی چون بیمارستان یا آسایشگاه روانی که دستورالعمل های روزمره و بروکراسیِ پروتوکول های درمانی اختیار و استقلال را از افراد میگیرند قابل تغییر و یا از بین رونده است...
تصور بر این است که درد، اضطراب روانی و روشهای درمانی آسیب رسان و دشوار دلیل رنج اصلی افراد با بیماری های مزمن و لاعلاج است، و این در حالی است که دیدگاه باریکِ متمرکز بر درمان فیزیکی و تعریف پزشکی محور از "رنج"، اهمیت رنج اصلی یعنی "از دست دادن خود" یا هویت شخصی در این میان را کمتر دانسته یا به آن بی اعتناست...
بیماران مزمن شاهد از دست رفتن تدریجی هویت شخصی خویش هستند بدون اینکه جایگزینی ارزشمند برای خودِ گم گشته شان بیابند...
ترجه ای آزاد از بخشی از کتاب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر