۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

قدیم ها کم تجربه تر که بودم اوج ناراحتیم با گریه خالی می شد. روزگار انقدر پوست کلفتم کرده که دیگه اون موضوع ها واسم گریه آور نیستن و راحت تر ردشون می کنم. ولی سختیش اینجاست که زمونه رویی از خودشو داره بهم نشون میده که با گریه خالی نمیشم. کاش همون قدیمی ها میموندن که حداقل یه جوری می تونستم خودم و سبک کنم. از گنده بودن بعضی فشارهاست که دیگه گریه ات نمیاد. واسه یه سری هاشون پوست کلفت شدم، واسه اون های دیگه هم انقدر بزرگن که گریه حالم و بهتر نمیکنه. چون می دونم که قدیمی ها هنوز به اندازه خودشون واسم دردناکن ولی تحت تاثیرشون قرار نمی گیرم اذیتم می کنه. حس بزرگ شدن بهم نمیده. حس پوست کلفتی بهم میده. با اینکه می دونم حساسیتم بیشتر شده و نازک شدم.
کلا واسه همه چی میتونم گریه کنم. این ربطی به اینکه گریه ام نمیاد یا حالم و بهتر نمی کنه نداره.

۴ نظر:

  1. گاهی که تو شرایط روحی مشابه قرار داشتم، شنیدن آهنگ I will survive (همونیکه مال کارتون شرکه) خیلی آرومم کرد. سختیها و مشکلات را انکار نکن ولی باور داشته باش که You will survive

    پاسخحذف
  2. شعار دیگه حالم و بهتر نمیکنه. چاره ای جز ادامه دادن نداشتن با survive کردن فرق داره. ناچاری همیشه اذیتم می کرده

    پاسخحذف
  3. من این حرفا سرم نمی شه. من هنوز همون خانوم بده بازی بچگی هامونم. اگه بخوای جا بزنی میام سراغت!

    پاسخحذف
  4. ey vaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaay. aslan yadam nabudddddddddddddddddddddddddddd khanum bade
    yadesh bekheirrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrr :(((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((

    پاسخحذف