۱۳۹۳ دی ۲۹, دوشنبه

« درد »

رازها از تاریکی بیرون نمی‌آیند
رازها بچه‌دار می‌شوند
بچه‌ها سنگین و پرآرزو
ناگهان می‌ایستی
به دیگران می‌گویی
کمرت گرفته است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر