ما مردها[بعضمان] رسم خوبی داریم: زمانه که سخت میگیرد، شروع میکنیم به دراز کردن؛ ریشها، سیبیلها، گیسها، حرفها، آدمها.
خاطرات خانهی قشلاقی --- لئونارد گلف
ترجمهی حسین نوروزی
خاطرات خانهی قشلاقی --- لئونارد گلف
ترجمهی حسین نوروزی
در راه بازگشت به شهر موهایم را از ته ماشین کردم. دلم میخواست چیزی از وجودم را بکَنَم بریزم دور. یکجور انتقامِ آیینی. ما زنها رسم خوبی داریم. زمانه که سخت میگیرد، شروع میکنیم به کوتاه کردن. ناخنها، موها؛ حرفها، رابطهها.
خاطرات خانهی ییلاقی --- ویرجینیا گلف
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر