۱۳۹۱ بهمن ۲۲, یکشنبه

آیا اکثریت نشانه ی درست بودن است؟

این روزها دارم واحد روانپزشکی میگذرونم. هر لحظه اش برام رنج آوره وقتی رویکرد این علم به  تفاوت های روانی (نمیخوام حتی اسمش رو بذارم بیماری) یه بیماریه و فارغ از خواست و عدم خواست بیمار در صدد درمانش برمیاد.
صدور حکم و آموزش تجویز فلان دارو برا فلان بیماری. فلان درمان برا فلان شرایط.
 یه سری دارو میده میگه تو "بیماری"! باید بخوری "خوب" شی. خودت حالیت نیست. چون با ما متفاوتی باید این ها رو بخوری مثل ما بشی تا اسمت بشه سالم. چون ما بلد نیستیم با آدم هایی غیر از مدل خودمون چطوری رفتار کنیم همه رو یا به زور مثل خودمون میکنیم یا میندازیم زندانی میکنیم یه گوشه که خطری ما "سالم" ها رو تحدید نکنه. بخور خوب شی.
بعد همین ما چون خیلی با شعوریم و روز به روز فرهیخته تر میشیم تمام معتادینی رو که با انگ های اجتماعی یه عمر له کردیم تصمیم میگیریم بیمار خطاب کنیم و بگیم " معتاد مجرم نیست, بیمار است" که حالشون بهتر شه و خودمونم از با شعوری خودمون همه جا دم بزنیم و کلی با این کارمون به خودمون افتخار کنیم. بیمار بودن رو بهشون سلاح مبارزه میدیم و فکر میکنیم بیمار بودن رو بهشون تلقین کردن سبک کردن و هموار کردنه مسیره واسشون. فرقی نمیکنه. مجرم باشه پلیس و قاضی واسش نسخه اش رو میپیچه, بیمار باشه دکتری که بهش میگه تو حالیت نیست, باید این ها رو بخوری مثل ما خوب شی.
کسانی که سال ها در این زمینه تحصیل و مطالعه کردن چرا هرچی پیش میرن درمان هاشون مطلق تر میشه و روش های قطعی تری برا "سالم" کردن انسانهایی که از بقیه متفاوتن پیدا میکنن؟چرا هیچکی نمیاد بگه شاید کسی که سلول های مغزیش از حد نرمال جامعه با هم بیشتر ارتباط دارن "بیمار" اسکیزوفرنی نیست, بلکه شاید قابلیت دیدن و شنیدن بیشتر از آنچه اکثریت جامعه میبینه و میشنوه رو داره؟ چرا هیچکی نمیاد بگه کودک اوتیسمی بیمار نیست, تمام آنچه ازش رنج میکشه به خاطر شنیدن و دیدن بیش از حده که مغزش برای کنترل کردن اون اضافه ها تربیت نشده؟ چرا هیچکی نمیاد بگه فرد دچار آلزایمر وقتی راجع به حضور کسانی که مرده اند حرف میزنه توهم نزده بلکه شاید از بین رفتن بعضی سلول های مغزی توانایی های دیگری رو در مغز فعال میکنه که میتونی چیزی غیر از ماده ی اطرافت رو درک و لمس کنی؟ حضوری که اکثریت جامعه حس نمیکنه چون مغزش اون قابلیت رو نداره. کی میگه اون هایی که افراد اسکیزوفرنیک میشنون و اشخاص در حال تشنج میبینن وجود نداره؟ کی میگه وجود داره؟
حرف سر اینه که برای چی باید "درمان" کرد؟ درمان مال وقتیه که بیماری نلقی بشه. چرا نحوه ی برخورد و زندگی کردن با اینگونه قابلیت ها رو یاد نگرفت و یاد نداد؟ تا زمانی که شاید روشن تر بشه خیلی چیزها.

چند روز پیش با این ویدئو برخورد کردم بعد از نوشتن این متن و کلی کیف کردم.
شاید شما هم لذت ببرید :)

۳ نظر:

  1. سلام طاهره جان
    مرسی بسیار لذت بردم از کلیپی که گذاشتی و متنی که درخور اندیشیدن بود .:)

    پاسخحذف