دوباره سیب بچین حوا...
خسته ام. بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند.
۱۳۹۰ آذر ۲۰, یکشنبه
خداوکیلی از صبح چرخه های گلایگولیز و لیپید و آت و آشغال خونده باشی مغزت تو دهنت باشه قد یه تپه هم از جزوه هات مونده باشه فقط کشک و بادمجون و چای شیرین جوونت میکنه. اونم وقتی نقل تازه از ایران اومده رو میز بهت لبخند بزنه :)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر