من تا به حال چند بار این تجربه رو داشتم. خیلی خیلی خیلی عجیب و سنگینه.آدم روحش رو احساس می کنه که از جسم فاصله گرفته. البته بعضیا می گن به دلیل افت فشار شدید در خواب پیش میاد. ترسناک ترینش هم برام بعد از زایمان اتفاق افتاد. پرستار داشت روسری سرم می کرد که یه دفعه بیهوش شدم. باورت نمی شه طاهره تمام حوادث زندگیم از آخر به اول از جلوی چشام مثل یه قطار رد می شد. خیلی خیلی ترسیدم.
من تا به حال چند بار این تجربه رو داشتم. خیلی خیلی خیلی عجیب و سنگینه.آدم روحش رو احساس می کنه که از جسم فاصله گرفته. البته بعضیا می گن به دلیل افت فشار شدید در خواب پیش میاد. ترسناک ترینش هم برام بعد از زایمان اتفاق افتاد. پرستار داشت روسری سرم می کرد که یه دفعه بیهوش شدم. باورت نمی شه طاهره تمام حوادث زندگیم از آخر به اول از جلوی چشام مثل یه قطار رد می شد. خیلی خیلی ترسیدم.
پاسخحذفنه بابا؟؟؟!!!!!!
پاسخحذفچه جالب!
خوب بود که دیدم یکی تجربه ام رو می فهمه :)
چاکریم...
پاسخحذفتازه کجاشو دیدی خاله فاطمه (یعنی عمه محترمتون) هم از این تجربه زیاد داره. کلا یک چیز موروثی و خانوادگیه.
عمه فاطمه که با شنیدن خبر فوت بابا بزرگ ترکوند. ما دیگه جلوش لونگ میندازیم ;)
پاسخحذففکر کنم باید این مکالمه رو تموم کنیم. اگه یکی بخونه فکر می کنه با خانواده ارواح سرو کار داره!!!!
پاسخحذف