کلاً
دوباره سیب بچین حوا... خسته ام. بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند.
۱۳۹۱ خرداد ۲۴, چهارشنبه
حکایت دلتنگی های مام شده:
گفتی به روزگاری مهری نشسته
گفتم بیرون نمی توان کرد "الّا" به روزگاران...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر