۱۳۹۰ آبان ۲۴, سه‌شنبه

شب

اوایل میترسی که نتونی تنهاییشو تاب بیاری. انرژی عجیبی داره. جنسش ترس و جنس رعب و وحشت نیست. میترسی تاب انرژیشو نیاری. حس میکنی باید یکی باشه باهاش تقسیمش کنی. ولی اگه قبحش واست بریزه و به شب بپیوندی به جاهای خوبی میرسی. شب فضای سنگین و عجیبیه کلا واسم. دووم آوردن توش مرد میخواد. بعضی وقت ها میخوابی که زود تموم شه. نه چون خوابت میاد. سنگینه. یک سری درهای دیگه باز میشه انگار. یه سری نگاه های دیگه روته انگار. خجالت میکشی بد باشی. نمیدوونم. هنوزم کاملا نتونستم بارشو تحمل کنم. ولی حس میکنم هرچی بیشتر باهاش عجین میشم جای روزم رو داره میگیره. پیوند عجیبیه. دووم آوردن و طلوع صبح و دیدن بهت حس قدرت میده...

جلیلوند 

۱ نظر:

  1. naform movafegham,az bachegi behem migoftan to joghde shabi,kolan faz mideh,shayadam hamoon enerji khas
    G

    پاسخحذف