امشب برا اولین بار رفتم starbucks زیر مجتمع که تا 12 شب هم بازه و با امنیت کامل به خاطر نزدیکیش میشه موند, چهار زانو نشستم رو یه کاناپه یه گوشه ی دنج که برق هم واسه لپ تاپم داشت نزدیکش، اینترنت مجانی، تو لیوان خودم قهوه و پیراشکی خوردم و از ترس اینکه بعدش به خاطر اینکه رفتم اللی تللی به خودم فوش ناموسی ندم دو ساعت اساسی درس خوندم. کلی کیف داد. تو خونه موندن دیگه جواب نمیده بعضی وقت ها.
البته بماند که کلا این کشور کشورِ پزشک و دندان پزشک و پرستار پروریه و به قول بعضی ها "تو سر سگ بزنی صدای پزشک میده" و کلا خارج از خونه بودن برا من که درمونده ی پزشکی خوندنم ملال آوره که شاهد این باشم از درو دیوار روپوش سفید به تن بباره و بعضی وقت ها هم واسه تنوع لباس سبز و آبیه رزیدنت های متخصص و پزشک اورژانس.
خلاصه که Just in case خیلی حسودیتون نشه؛ روپوش سفید به تن ها و جای خالیه تک تک کسایی که ایران دنبال یه همچین جایی می گردن به اندازه کافی کوفتم کرد
*اینم از اون پست ها بود که تو ذهنم بیشتر کیف میداد تا رو کاغذ و صفحه مانیتور. (الف ا پ ک ت ذ ب ک م ت ر ک و ص م)
البته بماند که کلا این کشور کشورِ پزشک و دندان پزشک و پرستار پروریه و به قول بعضی ها "تو سر سگ بزنی صدای پزشک میده" و کلا خارج از خونه بودن برا من که درمونده ی پزشکی خوندنم ملال آوره که شاهد این باشم از درو دیوار روپوش سفید به تن بباره و بعضی وقت ها هم واسه تنوع لباس سبز و آبیه رزیدنت های متخصص و پزشک اورژانس.
خلاصه که Just in case خیلی حسودیتون نشه؛ روپوش سفید به تن ها و جای خالیه تک تک کسایی که ایران دنبال یه همچین جایی می گردن به اندازه کافی کوفتم کرد
*اینم از اون پست ها بود که تو ذهنم بیشتر کیف میداد تا رو کاغذ و صفحه مانیتور. (الف ا پ ک ت ذ ب ک م ت ر ک و ص م)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر