کلاً
دوباره سیب بچین حوا... خسته ام. بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند.
۱۳۹۰ فروردین ۲, سهشنبه
نمیدونم چرا وقتی یکی میگه فلان جا یادت کردم و دعات کردم انقدر آروم میشم. ریشه تو کدوم قسمت اعتقادم داره نمیدونم. ولی حالم جا میاد.
بگردم میتونم پیدا کنم شاید ولی نمیخوام. بذار این یدونه حداقل واسه خودم زیرسوال نره دیگه. بذار به چیزآرومم کنه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر