۱۳۹۰ اسفند ۱۳, شنبه

بسم الله نگفتم...

دلم بدجور گرفت...
این دفعه دیگه زیادی حرف نزدم که از زور زدن خودم پشیمون باشم, ولی وقتی کلامم بی تاثیره حس بی خاصیتی میکنم.
محمد (ص) چی می کشید میون اون همه مخالف.
می ترسیدم اونی که هستم رو ابراز کنم. واسه خودم عجیبه که نمیدونم چرا؟ نگران خراب شدن وجهه ام نبودم, پس چیم بود؟ بلد نیستم با کسی که مشترکات با من نداره حرف بزنم. سند و مدرکم همه ریشه در اعتقاداتم داره، خارج اون ندارم.
بسم الله نگفتم...

۲ نظر:

  1. سند و مدرکم همه ریشه در اعتقاداتم داره، خارج اون ندارم.

    پاسخحذف
  2. منظورم این نبود که سند و مدرکم ساخته ی ذهنیات خودمه. منظورم این بود که هرچی میخوام بگم با اعتقاداتم ساپورت میشه و چیزهایی که مستند از اون دارم. واسه کسی که به کل قبول نداره داده ی ساپورتیو ندارم دیگه. مثل اینکه جلو کسی که خدارو قبول نداره واسه حقانیت حرفت قسم خدا بخوری.

    پاسخحذف