کلاً

دوباره سیب بچین حوا... خسته ام. بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند.

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

phrasal verb

break some thing in: wear something a few times so that it doesn't look/feel new


exp: I need to break these shoes in before we run next week

پستچی طاهره at ۱۶:۲۹
با ایمیل ارسال کنیداین را در وبلاگ بنویسید!‏هم‌رسانی در X‏در Facebook به اشتراک بگذارید‏اشتراک‌گذاری در Pinterest

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پیام جدیدتر پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: نظرات پیام (Atom)

قفسه

  • پزشکی (39)
  • دیگران (111)
  • ديگران (3)
  • شعر (49)
  • قلم (72)
  • کلا (1175)
  • كلا (14)
  • منِ او (26)
  • موسیقی (102)
  • موسيقي (1)
  • English (49)
  • links (18)

می خونم

  • انسان ِش
  • دکلمه های رضا پیربادیان
  • سمر
  • سارا محمدی اردهالی
  • جایی میان بی خودی و کشف
  • سر عشق
  • رها
  • ستاره زد سلام کن (وحید جلیلوند)ا
  • یه وبلاگ
  • فقط می نویسم
  • روزنه
  • قوزک پای چپ یک زرافه ی ایده آلیست که در یک عصر پاییزی سیگارش تمام شده می خارد

My profile and follows

مشاهده نمایه کامل من

بايگانی وبلاگ

  • ◄  2016 (5)
    • ◄  ژوئیهٔ (2)
    • ◄  آوریل (1)
    • ◄  فوریهٔ (1)
    • ◄  ژانویهٔ (1)
  • ◄  2015 (48)
    • ◄  دسامبر (1)
    • ◄  نوامبر (9)
    • ◄  اکتبر (8)
    • ◄  سپتامبر (4)
    • ◄  اوت (2)
    • ◄  ژوئن (4)
    • ◄  مهٔ (11)
    • ◄  فوریهٔ (5)
    • ◄  ژانویهٔ (4)
  • ◄  2014 (49)
    • ◄  دسامبر (7)
    • ◄  نوامبر (7)
    • ◄  اکتبر (3)
    • ◄  سپتامبر (4)
    • ◄  اوت (6)
    • ◄  ژوئیهٔ (5)
    • ◄  ژوئن (3)
    • ◄  آوریل (2)
    • ◄  فوریهٔ (1)
    • ◄  ژانویهٔ (11)
  • ◄  2013 (129)
    • ◄  دسامبر (11)
    • ◄  نوامبر (3)
    • ◄  اکتبر (4)
    • ◄  سپتامبر (2)
    • ◄  اوت (6)
    • ◄  ژوئن (3)
    • ◄  مهٔ (2)
    • ◄  آوریل (29)
    • ◄  مارس (9)
    • ◄  فوریهٔ (34)
    • ◄  ژانویهٔ (26)
  • ◄  2012 (442)
    • ◄  دسامبر (14)
    • ◄  نوامبر (27)
    • ◄  اکتبر (64)
    • ◄  سپتامبر (51)
    • ◄  اوت (47)
    • ◄  ژوئیهٔ (55)
    • ◄  ژوئن (33)
    • ◄  مهٔ (22)
    • ◄  آوریل (22)
    • ◄  مارس (55)
    • ◄  فوریهٔ (27)
    • ◄  ژانویهٔ (25)
  • ◄  2011 (507)
    • ◄  دسامبر (43)
    • ◄  نوامبر (44)
    • ◄  اکتبر (27)
    • ◄  سپتامبر (36)
    • ◄  اوت (27)
    • ◄  ژوئیهٔ (30)
    • ◄  ژوئن (36)
    • ◄  مهٔ (32)
    • ◄  آوریل (64)
    • ◄  مارس (72)
    • ◄  فوریهٔ (65)
    • ◄  ژانویهٔ (31)
  • ▼  2010 (281)
    • ◄  دسامبر (79)
    • ◄  نوامبر (30)
    • ◄  اکتبر (13)
    • ◄  سپتامبر (24)
    • ◄  اوت (7)
    • ◄  ژوئیهٔ (17)
    • ▼  ژوئن (26)
      • خرم آن روز كزين منزل ويران بروم                راح...
      • تلویزیون می گفت اون قبض های جریمه جعلی بوده. راست ...
      • و من یک ساله شدم.امسال هم اون هایی که باید باشن نی...
      • لیلی زیر درخت انار نشست.درخت انار عاشق شد. گل داد....
      • در ساحل Zadar در کرواسي ابزار موسيقي عجيبي قرار دا...
      • اینکه یه کشور بهتر وجود داشته باشه و من توانایی رف...
      • حکایت ما...
      • بعضي وقت ها دلم مي خواد وقتي كسي حواسش بهم نيست، م...
      • همیشه حرفهایی داشتم که بلد نبودم به زبان یا به کاغ...
      • دخترک آخرین نامه ای که به خدا نوشته بود رو هم تو آ...
      • بی‌عنوان
      • ححححححححححححالم از جامعه ی به ظاهر اسلامی ای که تو...
      • فلسفه ی زندگی و امتحانات الهیمونو رو مسائلی بنا کر...
      • یبوست ذهن
      • اول متن رو بخونید
      • به سنی می رسی که برا همه چی دیره... دیر بدست آوردن...
      • اطلاعیه
      • دلم براش تتتتتتتنگ شده, خداااااااا
      • پست 14/10/88 زنده شد
      • دلمون وا شه به قرآن
      • تمام پزشک های موفق هم یک روز انترن و رزیدنت بودن و...
      • به قول رها:شاید آزمایش پیدا کردنه راهه٬ نه تحمل اون.
      • ننننننننمیدونم باید ازش بخوای که بده یا نخوای که ب...
      • کللللللللا فقط یک عکس خونه ی شهرام ناظری انداخته ب...
      • مادرها عجیبترین آدم های دنیان!اون ها می تونن تو رو...
      • phrasal verb
    • ◄  مهٔ (18)
    • ◄  آوریل (16)
    • ◄  مارس (11)
    • ◄  فوریهٔ (23)
    • ◄  ژانویهٔ (17)
  • ◄  2009 (175)
    • ◄  دسامبر (36)
    • ◄  نوامبر (25)
    • ◄  اکتبر (26)
    • ◄  سپتامبر (23)
    • ◄  اوت (33)
    • ◄  ژوئیهٔ (31)
    • ◄  ژوئن (1)
با پشتیبانی Blogger.