۱۳۸۹ اسفند ۱۳, جمعه

اسم این پست رو میذارم هواپیما

یه کاری کنی سالم زندگی کنی و به بیماری های مزمن دچار نشی رو یه ذره می فهمم، ولی یه کاری کنی دیرتر بمیری رو کلااااا نمیفهمم. مگه دست تواِاِاِ؟؟؟؟؟؟!! که با امارات پرواز میکنی به جای ایران ایر که سقوط نکنه نمیری؟
الان که حس می کنم دست خودم نیست حرص میخورم و میگم از جبر بدم میاد و واسه چی اصلا فکر میکنم وقتی هیچی به تصمیم من نیست؟ ولی با این حال خوبیش اینه که میندازی تقصیر یکی دیگه. ها!ها!
چقدر بعضی وقت ها خودم و تو پُزیشنی که یه گوشه بی کار نشستم تا بمیرم تصور می کنم. واللا! مگه چیزی دست تواِ؟ حتی این گوشه نشستن؟
ولی اگه دست خودم بود هم حرص میخوردم که خودم گند زدم به زندگیم.
انققققدر میترسم از اینکه با اعتقاد به جبر باید برای زنده نگه داشتن مردم تلاش بکنم. ننننننمیدونم چند بار شوک بدم.

۲ نظر:

  1. در وطن خویش غریب۱۴ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۱:۰۱

    اینقدر شوک بده که یا طرف زنده شه، یا دچار سوختگی داخلی حاد ناشی از شوک بشه، و احتمالاً تمام استخوانهای قفسه سینه اش از شوک خورد بشه.
    برای اون که فرقی نداره که از شوک ندادن بمیره یا از شوک دادن، مرگ مرگه دیگه! پس تو شوک دادن رو ادامه بده تا بوی سوختگی بلند بشه!

    پاسخحذف
  2. نکته اینجاست که اتفاقا آخرین پستی که راجع به این موضوع نوشته بودم و نخوندی و نمیدونی که دقیفا چون برا اون آدم خخخخخخخخیلی فرق داره است که از مسئولیتش میترسم....

    پاسخحذف